بعد از حدود ۵ سال دوباره سراغ لینوکس و دنیای متنبازها برگشتم! دفعه قبلی با اوبونتو شروع کردم که نسخه محبوب تازهکاران بوده و هست. البته با این تفاوت که بار قبلی اوبونتو رو در کنار ویندوز بوت میکردم اما این بار ویندوزی وجود نداره! فقط و فقط کوبونتو! (اوبونتو با میز کار KDE)
این معنیش اینه که باید با یک سری کد جدید و دنیای جدید و چالش برای یافتن نرمافزارهای جایگزین سر و کله بزنم! البته که اوبونتو یک سری نرمافزارهای پیش فرض رو خودش هنگام نصب به همراه داره و این ویژگی بزرگیه! مثلا به محض نصب کارت صدا و گرافیک و بلوتوث و وای فای و. خودکار نصب میشن اون هم آخرین نسخه سازگارشون و نیازی به نصب از روی CD اون هم نسخه خیلی قدیمی که احتمالا هم سازندهاش تحریممون کرده و بروز نمیشه نداریم! فایرفاکس نصبه و به محض راهاندازی سیستم عامل میشه به وبگردی پرداخت. نرمافزارهای مربوط به فیلم و موسیقی هم از ابتدا نصبه و نیاز به کار خاصی نیست.
در واقع در دنیای لینوکس و توزیع محبوب اوبونتو که با میز کار KDE جذابتر هم میشه مشکلی برای انجام کارهای روزانه نداریم! حتی WORD, EXCEL و. هم پیشفرض نصب هستند! البته محصول لیبره آفیس هستش که پسوندهای مربوط به مایکروسافت رو به خوبی ساپورت و اجرا میکنه.
بعد از نصب سیستم عاملی مثل ویندوز باید کلی افزونه و مرورگر و پخش کننده و فیلم و موسیقی و کلی نرم افزار دیگه مثل جاوا و نت فریم ورک و. نصب کرد و دغدغه آنتی ویروس و. رو هم که بگذاریم کنارش حتی برای من که مشکلی در پیدا کردن و نصب ویندوز و پیش نیازهای اجرایی و سایر نرمافزارها رو ندارم باز هم خسته کننده است و دغدغه آور که نکنه چیزی جا بمونه و کی تموم میشه راحت شیم!
اما در اوبونتو اینطور نیست و کلی جذابیت روبرو شدن با دنیای جدید دارید و دوست دارید تا میتونید محیط کاربریتون رو به هم بریزید و تا میتونید به سلیقه شخصیتون نزدیکتر کنید. کاری که هرگز در این مقیاس نمیتونید با ویندوز انجام بدید.
به اندازه چند سال قبل زمان برای کار کردن و به ریختن و ساختن از نوی سیستم عامل و محیط کاربری و شخصیسازی ندارم! اما احتمالا به مرور مجبور میشم یک سری چالش های جدید رو به جون بخرم! چون دیگه ویندوز ندارم و حالا دیگه هرچی که هست همینه که هست! اینجوری دیگه راه در رو ندارم که حالا فعلا با ویندوز کارم رو انجام بدم تا بعد! کاری که قبلا میکردم. حالا اگه نیازی داشته باشم باید به دنبال راه مناسبی برای رفعش بگردم.
مطمئنا دل کندن از ویندوز و دنیایی که سالها همه نوع نرمافزار با بهترین کیفیت با کِرَک (Crack) در دسترس بود خیلی سخت خواهد بود؛ به خصوص در همین اولین مواجههها!
اما این رو میدونم که دنیای متنباز دنیای با معرفتهاست و ویکیها و فرومها و دیگرانی که تو این دنیا با تجربهان منو تنها نمیذارن و راهنماییم میکنند! این یکی رو از قبل تجربه کرده بودم!
شب گذشته به یکی از مساجدی رفتم که آقای دکتر رائفی پور در آن سخنرانی داشت؛ در طی این سخنرانی یاد گرفتم که چگونه دعا کنم و به نظرم رسید که در اینجا نیز آن را با شما سهیم شوم.
برای دعا کردن ابتدا باید چند چیز را بدانیم
اول آنکه دعاهای ما حتما مستجاب خواهد شد بنابراین اگر دعایی کردیم و فکر کردیم که دعاهای ما مستجاب نمی شود فکر غلط است اگر دعای ما مستجاب نمیشود به این دلیل است که ما درست بلد نیستیم دعا کنیم. دعا کردن هم مثل تمام کارهای دیگر روش خاص خود را دارد اما باید بدانیم که برای چه دعا می کنیم و چگونه دعا میکنیم و از چه کسی میخواهیم. ما باید بدانیم که ما فقط درخواست کننده هستیم و آن که تمام امور در دست اوست خدای یکتاست.
خداست که میداند خیر ما در چیست و چه کاری برای ما شر در پی دارد؛ بنابراین اگر ما دعایی می کنیم و از نتیجه آن مطلع نیستیم باید به خدا اطمینان کنیم و بدانیم که اگر دعای ما مستجاب نشد خیر ما در مستجاب نشدن آن دعاست.
دعاهای ما به سه طریق مستجاب می شوند روش نخست اینکه دقیقاً همان چیزی که دعا میکنیم برای ما اتفاق میافتد روش دوم این که آن چیزی که ما دعا میکنیم به خیر و صلاح ما نیست و بنابراین به آن نتیجه دلخواهی که مدنظر ماست نمی رسیم و فکر می کنیم که دعاهای ما مستجاب نمی شود در صورتی که این به صلاح خود ما بوده است. روش سوم نیز این است که دعای ما ذخیره میشود برای آخرت و در آخرت به نتایج مطلوب خواهیم رسید که این رضایتبخشتر است! بطوریکه شاید در آن زمان بگوییم کاش دعاهای ما در این دنیای فانی مستجاب نمیشد و ذخیرهای میشد برای آخرت ما!!
ایراد بزرگ ما در این است که ما هرگز به خدا اطمینان نمیکنیم. خداست که میداند چه چیز به صلاح ماست و چه چیز به صلاح ما نیست. پس بنابراین باید در هنگام دعا کردن به او اطمینان کامل داشته باشیم و بدانیم و اطمینان کنیم که نتیجه کار هرچه که بود به صلاح ماست و خود را چون یک تکه چوبی در دریای خروشان رها کنیم. هر شب و هر روز و هر لحظه دعا کنیم. هر چه بیشتر دعا کنیم خدا بیشتر دعاهای ما را مستجاب میکند.
اگر اتفاق خوبی برای ما رخ داد اگر پیشرفتی در کار داشتیم و یا اگر دعای ما به نتیجه رسید، در هر لحظه باید بدانیم و به این فکر کنیم و یقین کنیم که خدا مسبب بوده و ما و اطرافیان ما هیچ نقشی بجز وسیله بودن در نتیجه کار نداشتهایم. حتی اگر در ظاهر مشکلی برایمان پیش آمد باید یقین کنیم که خدا از خیر و صلاح ما با خبر است و اوست که میداند چه چیز برای ما بهتر است. پس در مواجهه با مشکلات بجای نالیدن از اینکه چرا من؟! از خودش بخواهیم در عبور از این به ظاهر مشکل یاریمان کند و در عین حال قلباً یقین و اطمینان داشته باشیم که جز این اتفاق نخواهد افتاد.
خدا میخواهد ما بفهمیم که اوست یکتای مقتدر و هر چه خواست اوست اتفاق میافتد نه آنچه خواست ماست! به همین دلیل است که خیلی از مواقع در کاری که همه جوانبش را سنجیدهایم از جایی شکست میخوریم که حتی فکرش را نمیکردیم!! البته که این برای مؤمنان است! خدا دوست دارد بنده مومنش در هر لحظه چیزی از او بخواهد و به یادش باشد و از آنجا که عموما ما فقط در سختیها یادش میکنیم گاهی تقدیر بر این قرار میگیرد که به خواست خود نرسیم تا یادش کنیم و از او بخواهیم. دعا کنیم.
با همین نگاه به راحتی متوجه میشویم که چرا گاهی آنانکه مومن به خدا نیستند و به دنبال کسب درآمد و. از هر راهی هستند اتفاقا بیشتر از ما در کارهایشان گشایش اتفاق میافتد! همانطور که گاهی خود ما برای اینکه کسی را نبینیم و تحمل حضورش را نداشته باشیم میگوییم "بیا این را بگیر و برو نبینمت!"، خدا هم اینگونه با برخی از بندگان ناصالحاش برخورد میکند و آنچه که میخواهند را سریع مستجاب میکند اما وعده روز حساب پابرجاست.!!
یکی بزرگترین اشتباهات ما در دعا کردن این است که آنچه را که تصور میکنیم برای ما خوب است از خدا میخواهیم و اتفاقاً برای خدا راه هم تعین میکنیم! مثلا دعا میکنیم خدایا فلان مشکل من حل شود از فلان طریق هم رفع شود!! چک دست کسی داریم و پول در حساب نیست، خدایا برگشت نزند و فلانی که از او طلب داریم پولمان را بدهد که حساب خالی نماند و چک برگشت نخورد!! ما با این روش دعا کردن، دعایمان مستجاب نمیشود. باید طوری دعا کنیم که خیرمان را از آن طریقی که خدا میداند بخواهیم. گاهی آنچه که برای ما خیر است برای دیگری شر است! میگوییم خدایا باران ببارد تا محصول پرباری داشته باشیم در حالیکه شاید کمی آن طرفتر کسی که سقف خانهاش سوراخ شده دعا میکند که باران نبارد!! و اگر باران بارید دچار غرور میشویم که این من بودم که خواستم و اگر نبارید مینالیم که خدا ما را فراموش کرده و دعاهای ما مستجاب نمیشود.
دعا که میکنیم باید خیر عمومی را بخواهیم، فردی به همه قضایا نگاه نکنیم.
از همین لحظه دم به دم یادش کنیم.
علی به ذکر الله تطمئن القلوب.
راه که میرویم، نفس که میکشیم، به مقصد که میرسیم. شکر کنیم که خواست خدا در این بوده است.
درست دعا کنیم و زیاد دعا کنیم تا مستجاب شود.
روزی ملانصرالدین الاغ خود را با زحمت فراوان به پشت بام برد ؛بعداز مدتی خواست او را پایین بیاوردولی الاغ پایین نمی آمد. ملا نمیدانست الاغ بالا میرودولی پایین نمی آید.
پس از مدتی تلاش ملا خسته شد و پایین آمد ولی الاغ رویپشت بام به شدت جفتک میانداخت و بالا و پایین می پرید تا اینکه سقف فرو ریخت والاغ جان باخت!
ملا که به فکر فرو رفته بود ، باخود گفت : لعنت بر من که ندانستم اگر خری را به جایگاه رفیعی برسانم هم آن جایگاه را خراب میکند و هم خود راهلاک مینماید!!!
این روزها کلیپ کتککاری مأمور شهربان با یک بساطگستر در شبکههای اجتماعی رد و بدل میشود و هر یک به طریقی هنگام بازنشر آنها را مورد عنایت خود قرار میدهیم بیتوجه به آنکه اساس این ماجرا از کجاست و چرا باید بارها شاهد اتفاقاتی اینچنین در کشور باشیم.
دوستان نازنینم لطفاً از واژگان گردنکلفت استفاده نکنید. همه ما تنها بخش چند ثانیهای از فیلمی را دیدیم که فیلمبردارش را هم نمیشناسیم! و چون کارگردانش هم خود فیلمبردار است، بی شک ابتدا و انتهای آن درگیری را ندیدهایم. #قضاوت_نکنیم هشتگ زیباییست که به رخ دیگران میکشیم اما گاهی قضاوت میکنیم!! تردیدی نیست که حرکت زشت و ناپسند مأموران معبربان شهرداری و انتظامی مورد سرزنش و بیزاری همه ماست و هیچ عذری هم برای کتک زدن یک شهروند موجه نیست. اما خیلی مسائل هست که مطلع نیستیم چرا که تشخیص برخی مسئولان این است که ما ندانیم!
دستفروشانی که به ظاهر نان حلال میبرند و دلمان برایشان میسوزد، در پیادهروها پشتشان میایستیم و از ایشان در مقابل مأموران شهرداری حمایت میکنیم و حتی گاهی با همکاری هم مأموران را کتک میزنیم، گاهی چهرهای کاملا متفاوت از آنچه بظاهر مظلوم مینمایند دارند! براستی در زمان کتک خوردن همین مأموران و "قمهکشی" امثال همین دستفروشان با «حمایت مردم رهگذر» ، این دوربینهای همیشه در صحنه کجاست؟
این قلمهای تند و تیز و بدگو کجا هستند؟
#سد_معبر به خودی خود جرم است؛ فرار مالیاتی و. بدنبال دارد.
لطفاً نگویید که چون درآمد ندارند مجبورند بجای بالا رفتن از دیوار مردم و کسب لقمهای نان حلال دستفروشی کنند یا پول اجاره مغازه ندارند و. «تمام» دستفروشانی که در برخی مناطق خاص بساطگستری میکنند (مناطق پر رفت و آمد شهری) برای همان یک وجب جا که در طول روز بساطشان را آنجا پیاده میکنند اجارهبهای هنگفتی بصورت روزانه و در مواردی ساعتی پرداخت میکنند! پس پول هست!
در موارد بسیاری بخصوص در همین معابر پر رفت و آمد نظیر خ ولیعصر، دستفروشان بسیاری با همکاری دو نهاد شهرداری و انتظامی به جرم هتک حرمت نوامیس مردم (در آن شلوغی - در مواردی حتی شرطبندی برای انجام حرکتی بسیار زشت و هتک حرمت بانوان در کنار همسر یا پدرانشان! )،فروش مواد مخدر و. دستگیر شدهاند.
همه دستفروشان مجرم نیستند،اما بساطگستری بستر را برای برخی که اساساً شغلشان چیز دیگری است مهیا میکند.
کلام پایانی اینکه در آن فیلم ، جنگی تمام عیار دیدیم بر سر لقمهای نان! یکی با بساطگستری و عبور از قانون و دیگری در خدمت قانون. آن یکی از راه فروش محصولاتی که مشخص نیست چقدر به بدنه جامعه،سلامت مردم،تولید ملی و. ضربه میزند و این یکی برای حفظ کاری که هیچ امنیت شغلیای هم ندارد اما حفظ آبباریکه است!
آن یکی بساطش سرمایهاش است و نباید اجازه دهد هستیش نیست شود و این یکی اگر بساط را جمع نکند آبباریکهاش خشک میشود!
به همین راحتی! جنگ بر سر نان است!
در این گیر و دار و هیاهو، یادمان نرود که از مسئولان مطالبه کنیم:
چرا اوضاع معیشت مردم تا این حد بد شده که برای لقمهای نان باید با هم بجنگند؟!
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.
بدجوری نیازمند جستجوی یک مسئله تخصصی برای پروژه هستم. اینترنت که قطعه و حداقلش اینه که فعلا اینترانت وصله!
کسی از این موتورهای جستجوگر ایرانی آدرسی نامی نشونهای چیزی داره بشه سرچ زد توش؟ امشب بدجور گیر افتادم. اینم وضع اینترنت.
درباره این سایت